تقدیم به بهونه شبای بیداری من!!!!!!

شبای انتظار من غم و غروب و بی کسی

به این امید که نازنین یه روز به دادم برسی

یکی یکی می گذرنو روزای بدتر میرسه

اما هنوز سهم منه یه دل پر از دلواپسی

یه روز غروب تموم می شه آفتاب و مهتاب می زنه

منو دلم صبر می کنیم گرچه نمونده نفسی

نه می گیری دست منو نه پا میزاری رو دلم

برای این کهنه نفس مثل هوای قفسی

نمازمو میشکنمو بوسه به دستات میزنم

همش به تو فکر میکنم که تو برام مقدسی

از دیدن نگاه تو نگاه من منتظره

به چشممون خواب نمیاد منو خدای اطلسی

......

.....

حامی